تنهاتر از ستارخانِ بی سپاه...
سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ
باب اسفنجی: من زشتم...به هیچ دردی نمی خورم!
پاتریک: چرا به درد می خوری باعث می شی بقیه نسبت به خودشون حس بهتری داشته باشن!
.
.
.
یک بیماری هم هست که با یک جور احساس بی مصرف بودن همراه است...در ابتدا ماهی یک بار...بعد هفته ای یک بار ...و بعدتر هر روز سراغت می آید...تا این جایش این بیماری فقط با سوزش سر معده و درد کف پا همراه است...اما از یک جایی به بعد این بیماری کشنده می شود و آن زمانی است که برای خلاصی از این احساس می روی سراغ فایده داشتن برای دیگران...سگ دو می زنی دنبال کار دیگران..و هی خسته تر و فرسوده تر می شوی تا بالاخره یک جایی از پا در می آیی...
۹۳/۱۰/۰۲