بی کمپلکس

هذا مقام المستوحش الفرق...

بی کمپلکس

هذا مقام المستوحش الفرق...

این روزگارِ...نازنین!

پنجشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ب.ظ

باور کنید ناراحتی های بزرگ نیست که صبر و بردباری لازم دارد بلکه این ناراحتی های خرد خرد و جگرسوراخ کن را با تبسم برگزار کردن، حقیقتا روحیه لازم دارد و من سعی می کنم این روحیه را به دست آورم...می خواهم به خودم تلقین کنم که زندگی یک صحنه بازی است و من باید آن را با مهارت بازی کنم و اگر ببرم یا ببازم در هر حال شانه ها را بالا بیاندازم و بخندم...پس چه جولیا جوراب ابریشمی بپوشد و چه هزارپا از سقف بیفتد شما هرگز شکایتی از من نخواهید شنید...

...بابا لنگ دراز، جین وبستر...

.

.

.

پ.ن.۱: من؟ من آدمِ لحظه های سخت هستم...باور کنید در همین ده روز اخیر چندین بار در موقعیت هایی قرار گرفتم که هرکس بود سر به کوه و بیابان می گذاشت...اما من چه کار کردم؟هیچ...من همچنان سرِ جایم ماندم و تنها زیرِ لب ادب را رعایت نکردم!

پ.ن.۲:ز دستِ جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت/ به خنده گفت که حافظ برو که پایِ تو بست!


۹۴/۰۳/۲۸
ف.ص