این نتوانم که آرزویت نکنم!

در سینه هیچ نیست به جز؛

آرزویِ تو! 

.

.

.

پ.ن:به یاد روی تو بودم، چه آرزو دیگر...چه خوش گذشت شب لیلة الرغائب من!

حافظ این قصه دراز است...به قرآن که مپرس!

اندرون، با تو

چنان انس گرفته است مرا

که ملالم ز همه خلق جهان می آید...

ای آن که طبیبِ دردهای مایی...

سعدی نه حریفِ غم او بود ولیکن...

شب های هجر را گذراندیم و زنده ایم

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...

بهار بود و تو بودی و عشق بود و ...امید؟

گاهی چنان درین شبِ تب کرده ی عبوس...پای زمان به قیر فرو می رود که مَرد..اندیشه می کند که شب را گذار نیست......

.

.

.

پ.ن: به یادگار کسی دامن نسیم صبا..گرفته ایم و دریغا که باد در چنگ است...

بهارِ دلکش!(٧)

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حوِّل حالنا الی احسن الحال..

.

.

.

پ.ن: آیت الله قاضی انگار کمی بعد از مرگ فرزندشان گفته بودند که:"آدم باید فرزندش را هم به خاطر خدا دوست داشته باشد."........حواسم هست که هر انقلاب روحی که به سمتِ خدا نباشد شکست می خورد..

بهارِ دلکش!(٦)

کسی به من بهار بخشیده است...نمی دانم چگونه!

بهارِ دلکش!(٥)

نشاط این بهارم بی گلِ رویت چه کار آید 

تو گر آیی؛

طَرَب آید

بهشت آید 

بهار آید...

...بیدل دهلوی...

بهارِ دلکش!(٤)

.

.

رستن ز حصار مرحمت کن یا رب

احساسِ قرار مرحمت کن یا رب

دردیم کمی مژده ی رحمت بفرست

زردیم ..بهار مرحمت کن یا رب...

بهارِ دلکش!(٣)

.

.

دو فصل است تقویمِ دلتنگی ام

خزانی که هست و بهاری که نیست...

اگر یک دم زدم بی تو..پشیمانم، به جانِ تو...

صلی الله عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ...

.

.

.

.

 دلم بجو...که قدت هم چو سرو دلجوی است...

بهارِ دلکش!(٢)

عید مردماس، دیب گله داره

دنیا مال ماس، دیب گله داره

...پریا، احمد شاملو...

.

..

...

پ.ن: باشد اصلا من دیو(!) حرفی هم نیست...

بهارِ دلکش!(١)

.

..

گاهی به نگاهی دلِ ما شاد نکردی...

گاهی قوی بودن فقط مخربه..گاهی فقط لازمه که به اندازه ی کافی ضعیف نباشی...

...از وبلاگ سجوم...

.

.

.

پ.ن: گاهی بی آن که هرگز به چیزی فکر کرده باشی، خوابش را میبینی بعد هی از خودت می پرسی تعبیر این خواب چیست...حالت خوش نیست..بد هم نیست..گاهی چنان از تلخی روزت مکدری که دلت میخواهد بخوابی و به همان خواب برگردی...

حالا حکایت ماست...

هر کس که عشق را منکرتر بوَد، چون عاشق شود در عاشقی غالی‌تر گردد...

...مرصادالعباد، نجم الدین رازی...